تُرُس در دست اوس حسن میچرخد
و می غرّد
و به جای آهن ها و میله گردها
مغز من را صیقل می دهد،
دهانم را صاف میکند،
و رشته ی افکارم را می برد؛
ای کاش او از کار بیافتد!
پ.ن:: امان از همسایه ی بد!
پ.ن:: تصمیم دارم از این به بعد از دفترهای قدیمی ام مطلب بزنم؛ زود به زود!
اینجا که خیل بی کسانش فرق دارد
با این حوالی آسمانش فرق دارد
دروازه های آسمان را می شود دید
اینجا که با دنیا جهانش فرق دارد
هرچند پنهان است قبر مادر اما
اینجا مزار بی نشانش فرق دارد
«من از می دیلتنگی تی ورجه ناله دارم.»*
ـ اینجا دل من همزبانش* فرق دارد ـ
قم نه که رشت اینجاست که پس کوچه ی آن
با این حوالی آسمانش فرق دارد
پ.ن::* من از دلتنگی ام پیش تو شکوه دارم...
پ.ن:: «همزبان» و «هم زبان» هر دو خوبند و زیبا...
پ.ن:: به بهانه ی این بانو ـ خواهر امام رضا، فاطمه ی
اخری ـ، هر سال پرچم امام رضا به دست خدّامش در شهرمان جاری می شود تا شاید
اندوه دلهایی را بشوید...
پ.ن:: هرچه گشتم عکس درخور شأنی پیدا نکردم؛ همین کافیست تا پی ببرید به بی عرضه گی برخی مسئولین شهرم؛ از خرد تا کلان...
یا ثامن الرئوف!
بی شک تو هم از زائرانی.
وعده ی بعدی ما کربلا
پیاده روی اربعین...
پ.ن::دوستان! ناچار به اینم که بگم:« لطفاً به بعضی عناوین و مطالبی که دلی نوشته میشن زیاد گیر ندید؛ واقعاً ناراحتم میکنید... .»
چند سالست دلخوشم به این که شعر همخوانی ات را
به من حواله می دهی...
***
برکه سرود از تو که دیگر پیرپیری
باور نمیکردم که از من رو بگیری
ای کاش یک لحظه در این دنیا نمانم
حالا که تو از رفتن خود ناگزیری
از این به بعد آغاز تنهایی و غم ها
آغاز تنهایی و فصل گوشه گیری
من که تمام شب به دنبال تو بودم
ای کاش می شد که بدون من نمیری
یا چشم در چشمم بدوزی و بگویی
که:«دوستم داری» و بعدش هم...
نه نه زبانم لال اصلاً اشتباه است
این داستانها که تو میخواهی بمیری
من باید از تو دل ببرم تا بمیرم
تو باید از من جان بگیری جان بگیری
هر شب به دنبال تو در هر برکه ای ماه
آنقدر میایم که دستم را بگیری
من یک پلنگم یک پلنگ زخم خورده
باور نمیکردم که از من رو بگیری!
پ.ن:: کامل نیست و پر از اشتباه؛ خوشحال میشم نقد کنید.
پ.ن:: دعایش کنید!
خدایا من رو به اینا ببخش!
پ.ن:: دوستان عرشی، همیشه هوای رفقای فرشی رو دارن.
پ.ن:: رفیق صالح گلی از گل های بهشت است.
پ.ن:: 10 دانشجو و 10 طلبه! با خدایی بالای سرمان!
پ.ن:: سه روز دعامون کنید که دعاتون میکنیم!
پ.ن:: اعتکاف رمضانیه از سنت های رسول خداست.
میگفت:« هوا گرم است طاقت ندارم؛
روزه بگیرم میمیرم.»
و خداوند اتمام حجت میکند.
«و أَنزَلنَا مِنَ السَماءِ ماءً طَهُوراً»1
پ.ن::1: فرقان48
پ.ن:: وای اگر از پس امروز بُوَد فردایی!!!
