sarbazkhooneh

۴ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

شاعری فکر خزان را میکرد

ناگهان

رنگ رخ او شد زرد!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۲ ، ۱۰:۰۰
سرباز

جام می در دست داشت

ولی از مستی بیش از حدش

"سالها دل طلب جام جم از ما میکرد!"



پ.ن:: نوشداروی طرح ژنریک سیدحسن حسینی را حتما بخورید(بخوانید)!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۲ ، ۱۹:۴۷
سرباز
در خیال وصف او فکر پریشان غرق شد
روشنای خانه ای در نور ایمان غرق شد

مثل یاران شهیدش پر کشید از این دیار
شک ندارم او در آغوش شهیدان غرق شد

گریه از چشمان ما وقتی که باریدن گرفت
ناگهان تابوت دریا زیر باران غرق شد

مثل یک قطره در اقیانوس مردم پیکرش
عاشقانه روی موج دست هامان غرق شد

می شود پیراهن مشکی او روزی کفن
هر که در عشق به سالار شهیدان غرق شد...


پ.ن:: دوستش می گفت: مصطفی هزار بار شهید شد و ما تنها یک بارش را فهمیدیم...
۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۲ ، ۱۱:۴۶
سرباز
داده ای تکیه به شمشیرت و ارزانی تو،
غم تلخیست که با سنگ به مهمانی تو...

نی به نی میروی و سینه ی من می سوزد
مانده ام با غم جانسوز نیستانی تو

دیده بودم که کسی قصد تقرب میکرد
که زند سنگ به آیینه ی پیشانی تو

بوسه میداد پیمبر که مبادا روزی
بخورد چوب به روی لب نورانی تو

خیزران تا به ابد آیه ی خون میخواند
از غم انگیزترین «لهجه ی قرآنی» تو

شامیان در دلشان بغض علی را دارند
و تویی کشته ی شک ها به مسلمانی تو

کاش باشیم و ببینیم که شمشیر علی
شعله ور آمده با لحن رجزخوانی تو!


پ.ن:: ترجیحاً از کربلا چیزی نمیگویم! اینطوری سنگین ترم...
۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۲ ، ۱۱:۴۵
سرباز