sarbazkhooneh

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محرم92» ثبت شده است

از کربلا خیلی چیزها نوشتم اما همه قابل بیان نبود. عمومیش این شد.


در مسسیر بازگشتیم. هنوز چیزی نگذشته از دوریت تب کردم.

در اتوبوسی که از زمان حسن البکر تا حالا هر بار که از تو  دور میشده مثل من تب کرده.

درست عین خودم. بعدها فهمیدم که عفونت تنفسی هم داشته؛ از دود اگزوزش معلوم بود!

از صدای «دودسرفه»های اگزوزش مشخص بود باید جای بنزین، سایمبیکورت بزند.

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۲ ، ۰۷:۴۵
سرباز

خیلی عجیب بود!

همه از وقتش می پرسیدند...

همه مشتاق سوزاندن بودند...

خیلی ها هم مشتاق سوختن...

امان از سر درد آن ساعات!

 


پ.ن:: آشفته ی اربعینم... دریافت

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۲ ، ۱۷:۴۰
سرباز