sarbazkhooneh

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

ای شمر!

ای موسای زمان!
میدانم به تعداد جمعیت لعنت شدی.

همین هم برایت ثواب دارد...

و این را عشق است...


۱۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۲ ، ۱۶:۴۱
سرباز

خیلی عجیب بود!

همه از وقتش می پرسیدند...

همه مشتاق سوزاندن بودند...

خیلی ها هم مشتاق سوختن...

امان از سر درد آن ساعات!

 


پ.ن:: آشفته ی اربعینم... دریافت

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۲ ، ۱۷:۴۰
سرباز

مادر درون شیر من از اشک روضه ریخت

تا که ز کودکی خودم عاشقت شوم


۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۲ ، ۲۰:۳۲
سرباز

هرگز فکر اینجایش را نکرده بودم.

کارم را به جایی کشانده ای که هر روزم یکسال شده!

آه، آه، آه، چقدر نزدیکی!

وچقدر دورم!

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۲ ، ۰۱:۵۷
سرباز