sarbazkhooneh


عجب بساطی شده!

مردم عجیب روزه میخورند و میشکنند!

با سیگار، با آدامس، بانگاه، با دست، با زبان،با تخته نرد!

خدایا شرمنده ام!

بیگانه جدا دوست جدا میشکند!

شرمنده ام از این همه درد!!!



پ.ن:: دوستان دعا کنند حال دل مریض احوال ما هم خوب شه!

پ.ن:: زیباست! زیباست!

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۲ ، ۲۱:۳۵
سرباز

رمضان مطلع آغاز غزل خوانی ما

بسم رب الرمضان...




پ.ن:: خدایا سلام، مرا هم بپذیر!

پ.ن:: ماه مبارک، مبارکتون باشه!

۱۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۱۲:۰۳
سرباز

سایه دارد بر سرم ابر سیاه زندگی

می کشد دستی مرا در کوره راه زندگی

عاشقی تنها گناهم بوده از روز نخست

چیست آخر علت حال تباه زندگی

کو برادرها که من را طعمه ی گرگی کنند؟

هر چه باشد بهتر است از قعر چاه زندگی!

مثل کبکی که سرش را می کند در زیر برف

خود فرو کردم سرم را در کلاه زندگی

حال اما مرگ می خواهم خدایا خسته ام

تا به کی باید بمانم در پناه زندگی؟!

*  *  *

تا که می بینم سرم افتاده بر دامان مرگ،

بر سرم هی دانه دانه میچکد باران مرگ،

برگ های عمر خود را تا که میبینم به باد،

حسرت از این میخورم وقتی شدم از آن مرگ؛

برلبم لبخند خوشحالیست اما در دلم

اضطرابی دارم از اندوه بی پایان مرگ

زندگی راه "عزیزی" بود اما کاش من

قدر می دانستم آن را در دل زندان مرگ!

از دار مرا بردار

۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۲ ، ۲۰:۳۳
سرباز
چند وقت پیش تر از این روزها، به دوستی میگفتم:« خدا کند که در این تابستان، یک ذره آرامش داشته باشیم!»
امروز در اولین روزهای نه چندان گرم، و شرجی تابستان ـ با دردی که امانم را بریده ـ اولین جرعه ی آرامش را چشیدم...
که دارویی باشد بر دردی که معلوم نیست چیست!!!



پ.ن:: شما هم دعا کنید زودتر خوب بشم!
پ.ن:: رفیق صالح گلی از گل های بهشت است.
۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۲ ، ۰۰:۳۳
سرباز
همین الان دارم میرم تو یه جای دور پخشش کنم.
شما هم از اینجا ببینید!

::

پ.ن:: تشکر فراوان از عین.میم عزیز!
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۴۴
سرباز
دیروز یه کار خیر انجام دادم؛
گفتم به شما هم سفارش کنم انجام بدید... .
کارخیر

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۴۶
سرباز

خوب منو به خاطرت بسپار این منی که روبه روته

این منی که روبه روته...

تماشا کن رفتن کسی رو که بعد از این دیدنش آرزوته

آره دیدنش آرزوته...

آره دیدنش آرزوته...


::
پ.ن::قسمتی از ترک"یادته" از آلبوم"حباب" محسن یگانه که تو ستاد یکی از کاندیداها پخش میشد!!!
پ.ن::از نوشتن ادامه ش خودداری میکنم...!!!
پ.ن::شاید به خاطر صداقتش بهش رأی دادم!!!
پ.ن:: لطفاً جدی نگیرید!!!
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۵۳
سرباز
برنج کیلویی هشت هزار و خورده ای بالا.
شکر کیلویی چار هزار و خورده ای پایین.
روغن قیمت ندارد... . «دست نزنید! گران است!!!.»
با خودم فکر میکردم با این وضع قیمت ها، دیگر کسی نمیتواند نان را به نرخ روز بخورد؛ امّا بعضی ها ثابت کردند که میشود... .
خیلی ها ثابت کردند که میشود برای خوردن لقمه نانی شرف را کرایه داد، آبرو را کرایه داد و یا...ـ ذهنم گیر کرده.ـ
أصلاً دست دلم نمیچرخد که چرت و پرت بنویسم...
باید جور دیگر دید...
باید جور دیگر گفت...
با خودم فکر میکردم با این وضع قیمت ها، دیگر کسی نیست که به قیمت ها توجهی نکند و...
خیلی ها ثابت کردند هنوز هم هستند؛
خیلی ها ثابت کردند برای رو کم کردن هم که شده باید از خانه گذشت؛ از مغازه هم از ماشین هم از تمیزی شهر هم از جان و تن و مال هم، و از وقت هم.
البته نامردیست اگر نگویم که این روزها خیلی ها هم نان به نرخ روز میخورند!
خیلی ها هم به فکر بعد انتخابات نیستند و ستون پل ها و «دیوار(های)بی در» و جدول خیابان ها و تابلوهای راهنمایی و کف پیاده رو را هم بی نصیب از تبلیغات نمیگذارند...
عیبی ندارد!
زحمت آنها را هم میگذاریم به گردن شهرداری که بعداً تمیزشان کند؛ دُنگ رنگ کردن مجدد هم به پای همین مردم...
بازهم از جیب پر برکت همین مردم...
مردمی که دشمن کمر بسته به انکارش...
مردمی که بعضیا میگویند:« شور انتخاب ندارد...»
مردمی که بعضیا به شعور آن توهین میکنند...
مردمی که بی سر و صدا، آرامش قبل از طوفان 24 خرداد خود را طی میکند...
ــ در کل روزهای جالبیست اوّلین روزهای آرامش!


شهر گردی

::
پ.ن:: « خورده ای بالا و  خورده ای پایین» از جمله کلمات نقضیست که پدر عزیزم استفاده میکند... معنایش را وقتی میفهمید که خورده ای را پانصد تومان فرض کنید! از همینجا جا دارد ضمن تشکر از ایشان دستشان را به بوسه ای مهمان کنم...
پ.ن:: مانده ام دهان بعضیا چطور میچرخد که چرت و پرت بگویند...
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۲ ، ۱۹:۱۴
سرباز

بیا که خسته‏‏ ام از این بهار پاییزی

بیا که خسته ‏ام از اینهمه غم‏ انگیزی

تو که نه مثل دلم از بهار سرشاری

تو کاز طراوت سبز بهار لبریزی

فقط به عشق تو می‏گویم اینچنین آقا!

تویی که در دل من حس شعر می‏ریزی

بیا که آمدنت معنی إذا جاءست

از آن دمی که بیایی، هر‏ آن که برخیزی

بیا که خسته‏ ام از این غروب طولانی

بیا که خسته‏ ام از این بهار پاییزی

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۲۳
سرباز

کی می رسد به شاخه ی ما دست چیدنت

ای مرگ ای که می بریم با رسیدنت

سیرم اگرچه از عطش زندگی ولی

مشتاق سر رسیدن وقت چشیدنت

با یک سرنگ خالی و یا یک تفنگ پر

یک روز میرسد که بیایم به دیدنت

کنجی نشسته ام که بیایی به باغ ما

تاکی رسد به شاخه ی ما دست چیدنت

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱ ۲۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۳۲
سرباز